خاطره

یادم نمیره که بهت گفتم به خون ما تشنه ای

گفتی نه بابا . ولی به وجودتون تشنه ایم ...

یادم نمیره گفتی چقدر قربون صدقه برم ؟

گفتم همین توام قربون صدقه میری ! گفتی آخه دست و بالم بسته است

یادم نمیره گفتی همش یه ...... داریما

یادم نمیره که گفتی یه خانم ماه هست !

یادم نمیره که گفتم باید دقت کنم چی بگم که بعدن مثه " دوطرفه " دست نگیری

گفتی مگه بد میشه ما ذوق کنیم !؟ گفتم آره خیلی !

یادم نمیره که گفتم الهی بمیرم راحت بشی

گفتی دیگه نبینم از اینحرفا بزنیا خودت میدونی جدی بهت گفتم

یادم نمیره که گفتی آره دل شما که آرومه

گفتم مگه دل شما نا آرومه !؟ گفتی معلوم نیس ؟

یادم نمیره که گفتی ....خانم خیلی برام سخته که شما ازم ناراحت باشین

یادم نمیره که گفتی .... خودش میدونه که پیش ما عزیزه !

یادم نمیره که گفتم باید بگم بقیه دخترا چطورین تا قدر منو بدونی

گفتی مگه نمیدونم !؟

یادم نمیره که گفتی چیزی لازم نداری ؟

گفتم تن سالم و دله خوش شما . گفتی ممنووووووون



اینا همش ذره هایی هست که از علاقه ما چکیده !

من که خیلی جلوی خودمو گرفتم ! تو رو نمیدونم


مشخصه همین ها رو هم به سختی میگی








گزارش تخلف
بعدی